@navidjahanshahi just finished a 18.41km run, that lasted for 175 minutes.
This run helped navidjahanshahi burn 1510.0 calories.
Description from Strava: (۱ع) شخصاً مسائل مالی خیلی برام مهمه، البته میدونم واسه که واسه همه مهمه، ولی من آدما رو از رابطهشون با مسائل مالی میشناسم. مثلاً چی؟! مثلاً یه رفیقی دارم که از سر اینکه منو خیلی دوست داره هیچ وقت رسیدهایی که براش میفرستم رو نگاه نمیکنه ولی...
ولی من حسی که ازش میگیرم اینه که به من توجه نداره! من با عددها شوخی میکنم، مثلاً اگه هشتاد تومن به یکی بدهکار باشم عددی که واریز میکنم نهصد و نود و نه هزار و نهصد و نود و نهعه!
یا مثلاً از یک تا نه به ترتیب، یا سه شیش سه شیش سه شیش و... و وقتی رفیقم نگاه نمیکنه مثل یه شوخیه که باهاش کردم اما اون در جواب گفته "ممنون"، یا گفته "عشقی عشق!"
و خلاصه، از طرز رفتار مالی آدما با خودم اونا رو قضاوت میکنم، و بزرگترین تصمیمم بعد از چنین شناختی اینه که فلانی چقدر باید توی زندگی من باشه. فاصلهی باهاش چقدر باید باشه و گاهی آدما رو از زندگیم حذف میکنم... بر خلاف میلم.
مثلاً کسی سیستم دنگ رو باهام رعایت نمیکنه دیگه باهاش رفت و آمد نمیکنم. سعی میکنم باهم چیزی نخوریم، کافه نریم، سفر نریم و... .
5
البته نه همیشه، گفتم... نگاه میکنم ببینم طرف چجوری رفتار میکنه. ما با یه گروهی از دوستان که زیاد رفت و آمد میکردیم یه عبارتهایی رو اختراع کرده بودیم و استفاده میکردیم، مثلاً "فرهنگ پیک"
یه جایی اگه کسی برگشته بود به تنظیمات کارخونه، میگفتیم فرهنگ پیک، دیگه یادش میومد، یا کوتاه میومد.
یا اگه کسی جدید وارد گروه میشد میگفتیم فرهنگ پیک و چون همه میفهمیدن درنتیجه اون یه نفر هم از این اطمینان تیمی که مشاهده میکرد متوجه میشد که یه چیزی فرق میکنه و احترام میذاشت.
و توی فرهنگ پیک یه کلمه دیگه هم استفاده میکردیم به نام "عشق". مثلاً یکی مون به اون یکی (یا مثلاً فلانی و فلانی) میگفت اینجا رو بهت عشق میدم و اون طرف هم تشکر میکرد.
و تمام اینا بدون بازیهای تعارف و... نه من حساب میکنم و نه دفعه دیگه تو حساب بکن و کارت رو از دست یارو بگیری و به فروشنده چشمک بزنی و این واریز کنه اون برگردونه و... برگزار میشد.
10
و من فهمیدم که از این بازیها متنفرم، یعنی این مسئله رو توضیح میدم و اگه طرف مقابلم نفهمید یا باز مثل قبل رفتار کرد (که بازم یعنی نفهمیده!) دیگه سعی میکنم باهاش قطع رابطه کنم، یا لااقل خوراکی نخورم، سفر نرم و... .
حالا همینجوری توی هوا هم قانون نذاشتم! من فهمیدم با این روش ارتباطم با جهان اطرافم واقعیتره. مثلاً وقتهایی که کمتر پول دارم کمتر میخورم، بدون احساس بدبختی یا من پایینم تو بالایی. یا اینکه آیا لازمه که یه کاری بکنم که بیشتر پول در بیارم یا نه.
و همچنین اینجوری حتی میتونم اطرافیانم رو امتحان کنم. چون در مثال فوق طرف مقابلم ممکنه احساس برتری بکنه و خودشو گم کنه و در ادامه بخواد مثلاً توی سفر بیشتر از قبل رئیسبازی در بیاره، که خب نشون میده ضعف شخصیتی داره و رفیق مناسبی برای من نیست.
و در قابل، اینجوری آدمهای رشد یافتهتر هم بهتر مشخص میشن. اونایی که وسیعترن، شناختشون از جهان بیشتره، تمرین و تجربه داشتن، مثلاً احساس ترحم بهم نمیدن، قضاوتم نمیکنن، احساس برتری نمیکنن، خودشونو گم نمیکنن و میذارن من تجربهی واقعیتری از هستی داشته باشم.
که البته تعدادشون اندکه، ولی حضور هر یکیشون به جهان میارزه. خلاصه که... من ممکنه با تو بیام رستوران و فقط سالاد بخورم، اما اینجوری شادم، از حضور تو.
15
اما اگه بخوای نگران بشی که من گشنه موندم یا واسه من غذا بگیری یا به جای من حساب کنی دیگه شاد نیستم، و تو در زندگی من نخواهی موند. دوستیت دوستی خاله خرسهست و از سر خیرخواهی توعه، ولی به من آسیب میزنه.
من اگه گرسنه باشم تغییراتی توی کسب و کارم ایجاد میکنم، خیالت راحت باشه. ولی اگه تو اینو نفهمی یعنی که منو درک نمیکنی، والسلام.
پ.ن. : آقای حسینی که توی شهربازی کار میکنه و یهذره تکلمش غیر عادیه امروز با سوت صدام زد و گفت از فردا دیگه میره میدون کشتی، چون اونجا تمیزتره، کمتر خسته میشه و خوشحال بود که بهش گفتن نرو همینجا بمون. پس احتمالاً از فردا دیگه نیست. مبارکه.
یادآوری استراواعی امروز :
فعالیتهای پارسال مثل امروز (بادوم، دیسکاشن، شهربازی، ۵عکس) (با هانی و والاهی رفتیم پیادهروی که یه ذره هم با الهه دوعیدم، الهام و مهرناز هم میخواستن والاهی رو بخورن! ۱۷ع) https://www.strava.com/activities/12400197852
https://www.strava.com/activities/12403691241
همین فعالیت الهه و عکسمون : https://www.strava.com/activities/12400992255
فعالیت دوسال پیش مثل امروز (پالقو با پادکست توی لوپ کوچولو، یه بسکتبالیست هم اومد، مدل نوشتنم در نوع خودش بامزه بود، ۱۰عکس) https://www.strava.com/activities/9839749436
فعالیت سهسال پیش مثل امروز (روزی که به مامان بابا گفتم روزهی سکوتم تموم شد، واکنششون در لحظه بینظیر بود، البته بعدش سریع همه چی به روال عادی برگشت، ۳عکس) https://www.strava.com/activities/7800065633
Strava2hive
If you would like to check out this activity on strava you can see it here: https://www.strava.com/activities/15811638569
About the Athlete: **
This is an automated post by @strava2hive and is currently in BETA.
If you would like to know more about the @strava2hive service, you can checkout our Frequently Asked Questions.